در افسانهها آمده است که یک شیرِ گر (کچل) در جنگل با یک هیزمشکن روبهرو شد. حمله کرد تا او را ازهم بدرد و بخورد. هیزم شکن گفت: «سالهاست در این جنگل هیزمشکنی میکنم و هیچ حیوانی به من حمله نکرده بود، حالا هم که قرار است خورده شوم، از بدشانسی، گیرِ یک شیرِ گر افتادهام!» شیر از خوردن هیزمشکن منصرف شد و گفت: «با تبرت بزن وسط سر من!» هیزمشکن تبرش را بر سر شیر کوبید و با عجله فرار کرد. بعد از مدتها، یک بار دیگر آن شیر به هیزمشکن برخورد. هیزمشکن خیلی ترسید، اما شیر گفت: «بیا جلو ببین، جای زخم تبرت خوب شده، اما زخم زبانی که بر دل من نشاندهای، هنوز خوب نشده است!»
نکتهی ظریف: زمانی که فرزند ما مرتکب خطا یا اشتباهی میشود، رفتار ما باید طوری باشد که او نسبتبه خطایش احساس مسؤولیت کند و به نوعی آن را جبران نماید. این «توجه مثبت» در هنگام ارتکاب خطا، باعث رشد بیشتر شخصیت فرزندمان خواهد شد.
دوستی میگفت: «مدتی بود که به یک کلاس آموزشی در مورد تربیت فرزندان میرفتم که در مدرسهی دخترم برای والدین برگزار میشد. در آنجا آموخته بودیم که در هنگام مواجهه با خطاها و اشتباهات فرزندانمان چگونه رفتار کنیم. یک روز صبح، دخترم سارا که ده سال دارد، ناخواسته لیوان شیر خود را روی میز صبحانه ریخت. پیش از رفتن به این کلاسها، گاهی دعوا و جنجالی که برسر ریختن شیر یا چای یا اتفاقات سادهی دیگر بهراه میافتاد، کل روزمان را خراب میکرد و دیگر تا شب، حال و حوصلهای برایمان باقی نمیماند. قبلاً برخورد من چنین بود که با فریاد، این جملات یا جملاتی شبیه به این را به سارا میگفتم: «تو مگه نینی کوچولویی که ندونی چطوری باید لیوان رو بگیری تا نیفته!»، «ببین این چندمین باره که به تو میگم مواظب باش!» گاهی پدرش هم وارد معرکه میشد و جملاتی شبیه به این مطرح میکرد: « از بس که دستوپا چلفتیه. همیشه اینطوری بوده، تا آخر عمرشم همینطوری میمونه و…»
به نظر شما رفتاری که این مادر در کلاسهای تربیتی آموخته است چه رفتاری است؟ برای یافتن پاسخ مناسب می توانید به کتاب «رفتارهای درست تربیتی والدین» مراجعه کنید…
باید بدانیم خرابکاریهایی که فرزندان ما انجام میدهند، ارزش مادی زیادی ندارد، ولی تمسخرها، طعنهها و سرزنشهای ما، به اعتمادبهنفس آنها لطمهی جدی وارد میکند و این لطمهها، خیلی خیلی پرهزینهتر از هزینهی خرابکاری آنهاست. زمانی که فرزند ما خرابکاری یا اشتباه میکند، زمان مناسبی برای اصلاح شخصیت او نیست؛ در چنین شرایطی بهتر است فقط به خطای او بپردازیم.